نارضایتی گسترده مردم از حکومت محمدرضا پهلوی، ناشی از فساد اخلاقی رژیم و وابستگی کشور به آمریکا در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی بود.
محمدرضا پهلوی در تمامی قراردادهای دولتی حقالزحمه خود را برمیداشت و علاوه بر فساد شخصی، چشمپوشی و تشویق فساد نزدیکان و خانوادهاش، از جمله نخستوزیر و همسرش فرح را نیز در دستور کار داشت.
اسدالله علم، معتمد محمدرضا پهلوی، اعتراف میکند که انتخابات مجلس و هیأت حاکمه تحت کنترل کامل شاه و حزب حاکم بود و نمایندگان از پیش انتخاب میشدند. او به فساد و زد و بند در این فرایند اشاره کرده و قشر بالای جامعه را “اَفسدالنّاس” مینامد. این بیاعتمادی به انتخابات، منجر به مشارکت پایین مردم شد، چنانکه در انتخابات انجمنهای شهرداری تهران در سال ۱۳۵۵، از پنج میلیون نفر جمعیت، تنها حدود ۶۰-۷۰ هزار نفر ثبتنام کردند
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۵۴: رئیس دانشگاه تهران، [هوشنگ نهاوندی]، کاغذی به من نوشته بود که چون استادان شکایت کمیِ
اسدالله علم درخاطرات خودمینویسد: «یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۵۳: ترتیب سفر پاکستان و الجزایر و ملتزمین رکاب. عرض کردم باید در الجزایر هیئت مطلعی مرکب از
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۵۱: … یک نفری دیشب دو ساعت شرفیابی داشته، پیش من آمد. راست یا دروغ،
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «چهارشنبه ۸ دی ۱۳۵۵: صبح شرفیاب شدم و شاهنشاه را بسیار عصبانی و برافروخته یافتم. گرچه معمول ندارم که
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: پنج شنبه ۸شهریور۱۳۵۲: صحبت کمگندمی پیش آمد. خیلی خیلی با ملایمت به رئیس دولت، هویدا، فرمودند راستی در این
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۲: . .. صبح شرفیاب شدم… به عرض رساندم باید از طرف دفتر مخصوص به دولت
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «شنبه ۴ بهمن ۱۳۵۴: … بعد عرض کردم آیا شاهنشاه وضع روشنی از اوضاع اقتصادی کشور به دست دارند؟ فرمودند: