رضا پهلوی به دلیل نفرت گسترده مردم و اذعان نویسندگان و سرشناسان خارجی، از جمله سفیر آمریکا، به بیرحمی، طمعکاری و ستمگری، با سقوط و مرگ در تبعید، تأثیری بر کسی نگذاشت.
کریستین دلانوآ در کتاب ساواک مینویسد رضاشاه با طمع، در مدت کوتاهی از یک نظامی بیچیز یک لا قبا، به بزرگترین مالک زمین کشور بدل شد. او به بهانه مصالح دولت، زمین خوانین را مصادره و صاحبانش را زندانی میکرد و سپس املاک را به نفع شخصی تصاحب مینمود.
آبراهامیان در تاریخ ایران مدرن مینویسد سفارت بریتانیا در ۱۹۳۲ گزارش داد: «اشتهای سیریناپذیر وی [رضا شاه] به زمین دارد به حدی میرسد که چند صباح دیگر از اینکه چرا اعلیحضرت بیدرنگ همۀ ایران را به نام خود به ثبت نمیرسانند، تعجب خواهیم کرد»
محمدقلی مجد به نقل از دریفوس مینویسد سپرده نقدی رضاشاه در بانک ملی به ۶۸۰ میلیون ریال (۴۲/۵ میلیون دلار) میرسید. او با حرص بیپایان، علاوه بر تصاحب مازندران، در شهرهای مختلف زمین، هتل و کارخانه به دست آورد و املاک را با تهدید به قیمت ناچیز، گاه تنها یکصدم ارزش واقعی، از مالکان میگرفت.
رابرت گراهام در کتاب ایران؛ سراب قدرت مینویسد که رضاشاه علیرغم ظاهر حکومت مدرن، فردی خودکامه و بیرحم بود و بخش عمدهای از ثروتش را از طریق رشوه، خرید ارزان، غصب و بهویژه تصاحب زمینها به دست آورد.
پیتر آوری در کتاب ایران مدرن بیان میکند که اصلاحات رضاشاه زمینهساز پیدایش گروهی طماع شد که منابع عمومی را به سود شخصی منحرف میکردند. خود شاه با طمعورزی به زمین و ثروت، الگوی این رفتار شد و فساد از رأس حکومت به پایین سرایت کرد؛ بهگونهای که حتی در صورت اتهام به فساد، نزدیکان او بهراحتی از قانون میگریختند و معیارهای اخلاقی به سخره گرفته میشد.