غیرت ناموسی و امام خمینی
آیتالله خمینی در سن هجده سالگی در حین سفر به اراک، شاهد رفتار نامناسب یک افسر با یک زن در اتوبوس بود. هنگام پیادهشدن در قهوهخانه، او کمربند افسر را گرفت و او را به پاسگاه برد و به او گفت: «تو افسر خائنی هستی!»
آیتالله خمینی در سن هجده سالگی در حین سفر به اراک، شاهد رفتار نامناسب یک افسر با یک زن در اتوبوس بود. هنگام پیادهشدن در قهوهخانه، او کمربند افسر را گرفت و او را به پاسگاه برد و به او گفت: «تو افسر خائنی هستی!»
این متن بر اتکای آیتالله خمینی به خداوند در تمامی مراحل نهضت و انقلاب اسلامی تاکید دارد. او در مواجهه با وقایع سرکوبگرانه مانند حادثه فیضیه در سال ۱۳۴۲، با اطمینان به خدا، از ترک محل خودداری میکرد و معتقد بود که “خدا با ماست”. حتی در پاریس، در پاسخ به نگرانی اطرافیان برای بازگشت به ایران، بر توکل خود به خداوند تاکید داشت. در مواجهه با قدرتهای بزرگ مانند ارتش، آمریکا و اروپا، اطمینان او به خداوند، نقطه اتکای اصلیاش بود. این اتکا به قدرت الهی، در دوران محاصره اقتصادی انقلاب نیز ادامه یافت و او معتقد بود که این انقلاب به دست قدرت خدا پیروز شده و توسط همان قدرت حفظ خواهد شد.
ثبات قدم آیتالله خامنهای در مواجهه با بحرانها مثلا در فتنه ۱۳۷۸، با وجود نزدیکی آشوبگران به بیت رهبری، ایشان حاضر به جابجایی نشدند. این موضع در فتنه ۱۳۸۸ نیز تکرار شد. در جریان جنگ خلیج فارس، با وجود تهدید آمریکا، ایشان دستور گسترش واحدهای نظامی در مناطق مرزی و مقابله قاطعانه با هرگونه تجاوز را صادر کردند. در مقابل، متن به واکنشی نامناسب از سوی یکی از معاونین وزارت کشور در سال ۱۳۷۸ اشاره میکند که با شعار دادن مردم، آنها را به سمت بیت رهبری هدایت کرد
در نیمهشب، خبری مبنی بر بمباران تهران، از جمله جماران (محل اقامت آیتالله خمینی) در ساعت پنج صبح فردا، به اطلاع ایشان و پسرش احمد رسید. با وجود اطلاعرسانی احمد، آیتالله خمینی به این خبر اعتنایی نکرد و برنامه روزمره خود را پی گرفت.
آیتالله خامنهای چهل هزار نفر در ورزشگاه تختی مشهد جمع شده بودند. حکومت نظامی بود و نیروهای ژاندارمری و ارتش با تانک دور تا دور
آیتاللّه خمینی در اواخر جنگ و دوران موشکباران تهران، هیچ تغییری در برنامه روزانه یا محل اقامت خود نداد و حتی از پناهگاه استفاده نکرد. پزشکان او تأیید کردهاند که ضربان قلب و فشار خونش حتی در زمان حملات نیز ثابت بوده است. این رفتار نشاندهنده آرامش و عدم ترس ایشان در شرایط بحرانی بود
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی در خاطرات خود نقل میکند که از حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی درباره خاطرات جوانی امام خمینی(ره) پرسیده است. ایشان بیان داشتند که در دوران حکومت رضاخان، زمانی که در مدرسه فیضیه حضور داشتند، مأموری وارد مدرسه شد و به مقدسات اهانت کرد. امام خمینی(ره) که در آن زمان کمتر از بیست و پنج سال داشتند، با شجاعت و غیرت دینی به مقابله برخاست و سیلی محکمی به صورت آن مأمور زد، به گونهای که موجب حیرت حاضران گردید. این حادثه نمادی از ایستادگی و صلابت امام در دفاع از ارزشهای دینی است.