تسلط امام علی علیه السلام به علم ریاضیات
داستان یهودی که از امام علی علیه السلام سوال ریاضی میپرسه
داستان یهودی که از امام علی علیه السلام سوال ریاضی میپرسه
جریان خواب محقق حلی بسیار خواندنی است. در دین، آنچه میزان حق و باطل است، قرآن و سنت قطعی است، نه خواب و رؤیای فردی. فقیهی مانند محقق حلی حتی با دیدن خواب، حاضر نمیشود فتوای شرعیاش را تغییر دهد، چون میداند که خواب، حجت شرعی نیست.
امام از تو اتاقشون آمدند بیرون گفتند مگر نگفتند بازی نکنید من گفتم آقا مادر اجازه داده تا گفتم مادر اجازه داده امام گفتن خب پس هیچ رفتن داخل
من حتی یک بار بچه ام رو بدون وضو شیر ندادم
و تقریظ های که حضرت آقا به کتب مختلف زدند من ندیدم تقریظی مثل این تقریظ باشه آقا شیش هفت بار می فرمایند همه چیز این کتاب عالیست
وقتی ما بچه بودیم مادرم برای ما غزل می خوند قصیده می خوند
این دوست ایشون رو می بره جبهه و چقدر تلاش می کنه رو اینکه ایشون تغییر بکنه
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حکایتی از زحمات و مشقات حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) سخن میگوید. ایشان سختیهای فراوانی در کارهای خانه متحمل شده بود، از کشیدن آب و آسیاب کردن گرفته تا تمیز کردن خانه که باعث جراحت و خستگی زیادش شده بود. علی (ع) پیشنهاد داد فاطمه نزد پیامبر (ص) رفته و درخواست خدمتکار کند، ولی بهخاطر شرم این کار را نکرد. پیامبر (ص) پس از آگاهی از موضوع، راهکاری معنوی ارائه کرد: و آن تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود که عبارت است از ۳۴ بار «اللهاکبر»، ۳۳ بار «سبحانالله» و ۳۳بار «الحمدلله» هنگام خواب که خستگی را رفع کرده و آرامش میبخشد. فاطمه زهرا با رضایت کامل این توصیه را پذیرفت و از خدا و پیامبرش خشنود شد.
در دوران امام سجاد علیه السلام فساد و فحشا به جایی رسیده بود که مردم برای یاد گرفتن غنا و خوانندگی پشت در خونه یک خانمی به نام جمیله صف می بستند
دوران امام سجاد علیه السلام عموم مردم نمی دونستند نماز چجوری خونده می شه نمی دونستن روزه چجوری گرفته می شه
یه شخصی مثل بر سیسای عابد کی دیگه چنین شخصی می شه مستجاب الدعوه بود مردم بیماراشون رو می آوردند پیش او او دعا می کرد شفا پیدا می کردند یه بار یک خانواده ای خواهرشون رو آوردن پیش بر سیسای عابد گفتن نابینای گفت باید بمونه اینجا تا من دعا کنم
محییالدین اِربلی نقل میکند که مردی با زخمی بزرگ بر سر در قهوهخانهای حضور داشت و آن را «یادگار جنگ صفین» معرفی میکرد. این مرد داستانی از درگیری با فردی که دشمن امام علی (ع) بود تعریف کرد که در جریان آن مجروح شده است. پس از بیهوشی، شخصی نورانی که حضرت صاحبالزمان (عج) بودند، به شفای زخمهای او پرداختند و جای زخم را باقی گذاشتند. آن حضرت فرمودند که این زخم نمادی از علاقه آن مرد به حضور در جنگ صفین است.
امام صادق (ع) روایت میکند که خداوند دو فرشته را مأمور کرد شهری را با اهلش ویران کنند. هنگام رسیدن، یکی از فرشتگان مردی را یافت که در حال دعا و تضرع بود. فرشته اول خواست از وجود این فرد عابد صرف نظر کند، اما فرشته دوم به دستور خدا وفادار ماند و از او کسب تکلیف کرد. خداوند فرمود که باید به فرمان اولیه عمل کنند، زیرا این مرد هرگز به خاطر گناهان، خشمگین نشده و اقدامی برای اصلاح آنها نکرده است؛ بنابراین عبادت بدون عمل اصلاحی کفایت نمیکند.
مهدی باکری و حسین علمالهدی با غیرت دینی و ایمان عمیق خود، در برابر نفوذ فساد فرهنگی و اجتماعی ایستادند. باکری با استفاده از کوکتل مولوتوف مشروبفروشیها را که نماد فساد بودند به آتش کشید و حسین علمالهدی نوجوان با آتش زدن چادر سیرک فاسد مصری، از ارزشهای دینی و اخلاقی دفاع کرد. این اقدامات بیانگر غیرت دینی جوانانی بود که حاضر نبودند فرهنگ و ایمان خود را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن تسلیم کنند.
سلیمان برجیس، پزشکی یهودی که بعدها بهایی شد، در کاشان علاوه بر طبابت داروخانه داشت و به مسلمانان مخالف بهائیت داروی اشتباه میداد که منجر به مرگ حدود صد نفر شد. گروهی از مسلمانان متعهد کاشان، پس از ناامیدی از دولت، تصمیم گرفتند او را بهعنوان مجازات بکشند. هشت نفر متحد شدند و برجیس را به قتل رساندند و سپس خود را تحویل مأموران دادند. پس از دستگیری، مردم کاشان خواستار آزادی آنها شدند و علمای برجسته مانند آیتالله بروجردی وارد کار شدند. بهاییها وکیل مدافعی داشتند و دادگاه چند روز به طول انجامید. در روز صدور حکم، سه عضو فدائیان اسلام از جمله نواب صفوی به حمایت از متهمان وارد دادگاه شدند و باعث به هم ریختن جلسه شدند. نهایتاً در ۲۱ شهریور ۱۳۲۹، دادگاه این هشت نفر را تبرئه کرد.
در نمایش فیلمی بدون مجوز در تالار اندیشه زمستان ۱۳۶۸ که به حضرت زهرا (س) توهین شده بود، سیدمرتضی آوینی با صدای بلند اعتراض کرد و از بیاحترامی به ساحت مقدس دفاع نمود.
عبدالحسین واحدی، یار نزدیک نواب، در حرم حضرت معصومه(س) دیده شده بود و از برنامه ترور حسین علاء در تهران خبر داد. پس از دستگیری در اهواز و انتقال به تهران، در برخوردی با بختیار رئیس ساواک، به دلیل دفاع از احترام خود و مادرش مورد حمله قرار گرفت و با پنج گلوله به شهادت رسید. این واقعه نمادی از مقاومت و وفاداری به عقیده و شرف بود.
در آغاز فعالیتهای محمد، روزی با پیراهنی خونین وارد مغازه شد. وقتی علت را جویا شدند، گفت که هنگام عبور از خیابان نظامآباد، متوجه مزاحمت یک مرد برای دختری شده و بهدلیل غیرت و دفاع از او، وارد درگیری شده است. نشانههای درگیری همان لکههای خون بر پیراهنش بود.
علی خلیلی در سال ۱۳۹۰ هنگام دفاع از دو زن مقابل اشرار زخمی شد و پس از سه سال و نیم، به دلیل جراحات به شهادت رسید. او نمونه برجسته غیرت دینی و فداکاری است.
محمدعلی کلی، قهرمان بوکس و مسلمان، با احترام به نام پیامبر اسلام (ص)، از پذیرفتن ستاره در خیابان مشاهیر هالیوود امتناع کرد. به احترام او، اولین ستاره بر دیوار نصب شد تا نامش بر زمین و پای مردم نوشته نشود. این اقدام نمونهای از ارادت و احترام به ارزشهای دینی در میان ستارگان جهانی بود.
ایت الله خامنه ای در جریان پذیرایی از آیتالله جوادی آملی، اجازه ندادند پسرشان، مصطفی، از غذای بیتالمال استفاده کند و تأکید داشتند که فرزندانشان باید از غذای خانگی خود میل کنند. این اقدام نشاندهنده حساسیت شدید ایشان به حفظ اموال عمومی و پرهیز از هرگونه استفاده شخصی است