فقر و محرومیت دهقانان در دوران رضاشاه

جان فوران در کتاب مقاومت شکننده می‌نویسد که سطح زندگی دهقانان ایرانی در اواخر سلطنت رضاشاه نه‌تنها رضایت‌بخش نبود بلکه بدتر نیز شد. غذای اصلی آنان نان، چای و ماست بود و بسیاری غالباً گرسنگی می‌کشیدند. طبق برآورد سازمان ملل در دهۀ ۱۳۳۰، ایرانیان کمتر از ۱۸۰۰ کالری روزانه دریافت می‌کردند که پایین‌تر از مناطق فقیر خاورمیانه بود. شرایط بهداشتی نیز فاجعه‌بار بود: مرگ‌ومیر کودکان ۵۰٪، امید به زندگی در روستاها تنها ۲۷ سال، و بیماری‌های گسترده همراه با فقدان خدمات بهداشتی. آموزش و مدرسه در روستاها تقریباً وجود نداشت و مالکان در بهبود شرایط معیشتی، بهداشتی یا آموزشی دهقانان نقشی ایفا نکردند.

ادامه مطلب »

بی سوادی رضا شاه

سطح پایین تحصیلات، توانایی فکری و فرهنگ عمومی‌اش  رضا شاه ،بر اساس نامه فوق ،واضح و مشهود میباشد .این وضعیت به عنوان عاملی برای تقلید کورکورانه از فرهنگ اروپا معرفی شده است.

ادامه مطلب »

بی علاقگی محمد رضا شاه به سواد و تحصیلات

دوران تحصیل محمدرضا پهلوی ،فردی بود که در درس، به خصوص ریاضی، ضعیف بوده و به دلیل جایگاه ولیعهدی، از بازخواست درسی مصون بوده است. در سوئیس، معلم او متوجه شده که تکالیفش را دوست صمیمی‌اش نوشته است. او بدون دیپلم به ایران بازگشت و در دانشکده نظامی ثبت نام کرد. سپس به عنوان بازرس ارتش، سه سال را در سفر به سراسر کشور گذراند و در نهایت با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد و به سرعت به درجه سروانی رسید. نویسنده این روند تحصیلی را “طی کردن آسان پلّه‌های علم و سواد” توصیف می‌کند

ادامه مطلب »

 بی‌اعتمادی رضاخان به تخصّص داخلی

در دوران قاجار و اوایل پهلوی، مستشاران آمریکایی (میلسپو) و سپس آلمانی، نقش کلیدی در نظام مالی و بانکی ایران ایفا کردند. رضا پهلوی به متخصصان داخلی اعتماد نداشت و ادارات و مراکز علمی را بر اساس الگوهای خارجی، به ویژه فرانسه و آلمان، سازماندهی کرد

ادامه مطلب »