بازتاب فساد سیستماتیک در حکومت رضاشاه از نگاه پیتر آوری

پیتر آوری در کتاب ایران مدرن بیان می‌کند که اصلاحات رضاشاه زمینه‌ساز پیدایش گروهی طماع شد که منابع عمومی را به سود شخصی منحرف می‌کردند. خود شاه با طمع‌ورزی به زمین و ثروت، الگوی این رفتار شد و فساد از رأس حکومت به پایین سرایت کرد؛ به‌گونه‌ای که حتی در صورت اتهام به فساد، نزدیکان او به‌راحتی از قانون می‌گریختند و معیارهای اخلاقی به سخره گرفته می‌شد.

ادامه مطلب »

زمین خواری گسترده رضا شاه در شمال ایران

جان فوران در مقاومت شکننده می‌نویسد رضاشاه به زمین‌خواری شهره بود و مالکان از ترس یا اجبار بخشی از املاک خود را به او «پیشکش» می‌کردند. او در مقابل، از زمین‌های سایر مناطق کشور به آن‌ها جبران می‌داد. تقریباً تمام اراضی مازندران و بخش‌های بزرگی از گیلان و گرگان، شامل حدود ۲۰۰ روستا و بیش از ۲۳۵ هزار نفر جمعیت، به مالکیت خصوصی شاه درآمد. اگرچه برخی تردید دارند که او از همه روش‌های سختگیرانه مأمورانش آگاه بوده، اما همگان تصدیق می‌کردند که شاه مالک زمین‌های وسیعی است و حتی باران را به سبب سودش در کشاورزی با شوق می‌نگریست.

ادامه مطلب »

دو عیب بزرگ رضا شاه

کریستین دلانوآ در کتاب ساواک می‌نویسد رضاشاه با طمع، در مدت کوتاهی از یک نظامی بی‌چیز یک لا قبا، به بزرگ‌ترین مالک زمین کشور بدل شد. او به بهانه مصالح دولت، زمین خوانین را مصادره و صاحبانش را زندانی می‌کرد و سپس املاک را به نفع شخصی تصاحب می‌نمود.

ادامه مطلب »

فساد حاکمان پهلوی درنگاه اسدالله علم

همهٔ کارها در کشور بر محور ریا و تظاهر می‌چرخد و افراد کوته فکر در پی منفعت‌طلبی‌اند. من خود را هم‌ردیف کارکنان شاه و جزو همان طبقهٔ فاسد می‌دانم. این طبقهٔ حاکم، طماع و بی‌حدوحصر، مانند لاشخور به دنبال بهره‌برداری از موقعیت‌هاست و هر روز برای جلب منفعت به سراغ من می‌آیند. این دیدارها خسته‌کننده و جانکاه است. طبقهٔ حاکمه فاسد و پلید است، انسان را تحمیق می‌کند و عمر او را بیهوده در دسیسه‌ها و پستی‌های خود هدر می‌دهد.»

ادامه مطلب »

فساد سیستماتیک درزمان پهلوی

شهردار از نخستین ساعات وقوع سانحه فرودگاه حضور فعال داشت و عملکرد قابل‌توجهی از خود نشان داد. با وجود تلاش دولت برای تغییر او، اجازه داده نشد، چرا که فردی درستکار و پرکار است. با این حال، مشکل اصلی فساد گسترده دستگاه شهرداری است که مانع انجام امور بدون واسطه می‌شود و تاکنون تلاش‌های شهردار برای اصلاح این ساختار محدود بوده است.

ادامه مطلب »

نظررضاشاه ومحمدرضاپهلوی درباره رجال حکومت

در ۱۹ آذر ۱۳۵۳ درباره روحیۀ مردم و رجال سیاسی بحث شد. گفته شد که رجال کوتاه‌فکر و منفعت‌طلب‌اند و مسائل مملکتی را صرفاً از دیدگاه شخصی می‌بینند. شاه هم تأیید کرد و گفت: متأسفانه آدم نداریم. سپس به خاطره‌نویسی شاه فقید اشاره شد که خود را “سرپوشی طلایی بر ظرفی آلوده” توصیف کرده بود؛ تعبیری که ناظر به فساد هیئت حاکمه بود. شاه با خنده پذیرفت که این برداشت چندان بی‌راه نیست.»

ادامه مطلب »

گزارش نادرست ومشکلات اقتصادی عصرپهلوی

این یادداشت‌ها گفت‌وگوهای انتقادی اسدالله علم با محمدرضا شاه پهلوی را در بازه‌زمانی ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ ثبت کرده است. محور اصلی این گفت‌وگوها، هشدار درباره مشکلات ساختاری مدیریت اقتصادی کشور است.

علم به شاهنشاه هشدار می‌دهد که:·
· دستگاه‌های دولتی به دلیل منافع شخصی، اطلاعات صحیح را به عرض نمی‌رسانند.
· حل مشکلات اقتصادی (مانند قیمت گندم یا مدیریت کارخانه) با “امریه” و دستور مستقیم ممکن نیست و نیاز به مطالعه و کارشناسی دارد.
· شاهنشاه به مشاوران مستقلی خارج از ساختار دولت نیاز دارد تا واقعیت‌ها را بدون حب و بغض به ایشان گزارش کنند.

در برابر این انتقادات، واکنش شاه معمولاً دفاع از گزارشات ، رد کردن پیشنهادها و در نهایت ناخشنودی از صراحت علم بود. این مطالب نشان می‌دهد که چگونه عدم پذیرش انتقادات و اتکا به اطلاعات نادرست به بروز مشکلات مالی و مدیریتی در کشور منجر می‌شد.

ادامه مطلب »

دستورات غیرکارشناسی

این متن بخش‌هایی از خاطرات اسدالله علم را نشان می‌دهد که نحوه تعامل و تصمیم‌گیری‌های محمدرضا شاه را در مسائل مختلف داخلی و خارجی روایت می‌کند.

· شاه با قاطعیت و گاهی با عجله و دادن ضرب‌الاجل‌های کوتاه (مثلاً ۴۸ ساعته برای دستگیری در بلوچستان) دستور می‌دهد.
· در موضوعاتی مانند ساخت بیمارستان شیعیان لبنان، شاه بر تصمیم‌گیری فوری تأکید دارد و از تأخیر خشمگین می‌شود.
· شاهنشاه حتی در تشکیل دولت جدید (کابینه هویدا) مستقیم دخالت می‌کند و با وجود پیش‌بینی‌های تغییر، به دلیل تحمیل شدن وزرا از سوی اطرافیان، به طور کامل با Cabinet قبلی موافقت می‌کند.
· در مسائل بین‌المللی مانند قرارداد هیرمند با افغانستان، شاه شرط تعهد کتبی پادشاه افغانستان را می‌گذارد.
· همچنین، رفتار شاه گاهی همراه با شکاکیت شدید و گاهی با ساده‌لوحی توصیف شده، مانند پرونده سپهبد بختیار که به تیرگی روابط ایران و لبنان انجامید.

ادامه مطلب »

ثروت‌اندوزی و فساد مالی شاه از نگاه آرتور چستر میلسپو

آرتور چستر میلسپو در کتاب «آمریکایی‌ها در ایران» می‌نویسد شاه با اقدامات مشکوک و پرهزینه، ثروت کلانی اندوخت. بخش بزرگی از زمین‌های مازندران را تصاحب کرد و حساب‌های شخصی‌اش بیش از ۲۰ میلیون دلار بود. او بودجه‌های عمومی را با بودجه‌های خصوصی مخلوط می‌کرد و از مالیات‌های اضافی، حق‌السهم نفت، تورم و انحصارات، درآمد شخصی به دست می‌آورد.

ادامه مطلب »

تجارت با شوروی دلیل علاقه رضا شاه به زمین‌خواری در شمال

به‌گفتۀ محمدقلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا»، رضاشاه با تصاحب منطقۀ خزر و بجنورد عواید صادرات گندم، برنج، پنبه و دام به شوروی را مستقیماً به حساب‌های شخصی خود در نیویورک و بانک‌های سوئیس منتقل می‌کرد و به همین دلیل تا آخرین روزهای حکومتش برای تصرف زمین‌های مجاور شوروی تلاش می‌نمود.

ادامه مطلب »

بی‌اعتنایی رضاخان به رأی مردم

انتخابات مجلس شورای ملی در دوران رضا پهلوی کاملاً فرمایشی بود؛ در انتخابات دوره‌ی ششم، آیت‌الله مدرس هیچ رأیی نداشت. او با طنز پرسید: «آن یک رأی که خودم به خودم دادم، کجاست؟!» رضا پهلوی اهمیتی به نظر مردم نمی‌داد

ادامه مطلب »

بی‌اعتنایی محمدرضا پهلوی به رأی مردم

اسدالله علم، معتمد محمدرضا پهلوی، اعتراف می‌کند که انتخابات مجلس و هیأت حاکمه تحت کنترل کامل شاه و حزب حاکم بود و نمایندگان از پیش انتخاب می‌شدند. او به فساد و زد و بند در این فرایند اشاره کرده و قشر بالای جامعه را “اَفسد‌النّاس” می‌نامد. این بی‌اعتمادی به انتخابات، منجر به مشارکت پایین مردم شد، چنانکه در انتخابات انجمن‌های شهرداری تهران در سال ۱۳۵۵، از پنج میلیون نفر جمعیت، تنها حدود ۶۰-۷۰ هزار نفر ثبت‌نام کردند

ادامه مطلب »