انحصارات اقتصادی و تأسیس بانک سپه توسط رضا شاه
اعتراف آرتور چستر میلسپو به فساد اقتصادی رضا شاه با تاسیس شرکتهای خصوصی انحصاری
اعتراف آرتور چستر میلسپو به فساد اقتصادی رضا شاه با تاسیس شرکتهای خصوصی انحصاری
ﺷﻮاﻫﺪ ﻣﺴﺘﻨﺪی وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ از ۱۵۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن دﻻری ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺣﻖاﻻﻣﺘﯿﺎز ﻧﻔﺖ ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﺪ، ﺣﺪاﻗﻞ ۱۰۰ ﻣﯿﻠﯿﻮن دﻻر آن را رﺿﺎﺷﺎه ﺑﻪ ﺟﯿﺐ زد.
در طول بیست سالی که رضاخان دیکتاتورِ ایران بود، نواحی وسیعی از کشور، شامل ۷۰۰۰ روستا، آبادی و مرتع، به ملک شخصی وی تبدیل شد.
رضا شاه حاضر بود در ازای گرفتن ۵ میلیون پوند، قرارداد امتیاز نفت دارسی را به نفع شرکت انگلیسی تمدید کند، چون مجلس دست نشانده و زیر دست او بود.
محمد قلی مجد میگوید: رضا شاه بیش از ۲۰ میلیون پوند از ۳۱میلیون پوند درآمد نفت ایران را به سرقت برد و به حسابهای شخصی خود در لندن واریز کرد؛ رقمی که در آن زمان میتوانست ایران را مالک بخش بزرگی از سهام شرکت نفت ایران و انگلیس کند.
در فاصله ۱۳۰۶ تا ۱۳۲۰ شمسی، بخش عمده بودجه خرید تسلیحات و دو سوم درآمد نفت ایران بهجای هزینه در ارتش و پروژههای عمومی، به حسابهای شخصی رضا شاه در اروپا و آمریکا منتقل شد. این مبلغ حدود ۲۰ میلیون پوند (۱۰۰ میلیون دلار) بود که در زمان خود معادل کل ظرفیت اعتباری بانک واردات و صادرات آمریکا به شمار میرفت.
رضا شاه هنگام تبعید نزدیک به ۳۰ میلیون پوند در بانکهای لندن داشت که در جنگ جهانی دوم توسط بریتانیا مسدود شد. پس از مرگ او در ۱۳۲۳ شمسی، این دارایی عظیم آزاد و به محمدرضا شاه منتقل شد.
محمد قلی مجد در مورد فساد مالی در دوره رضا شاه، میگوید: در ایران فساد مالی به حدی رایج و نهادینه شده که بسیاری از مقامات برای جبران حقوق ناکافی به آن متوسل میشوند؛ بدترین شکل آن، برداشت از حقوق سربازان و افراد کمدرآمد است.
سر ریدر بولارد مینویسد که برخی نارضایتیها از رضا شاه ناشی از خِستهای جزئی او بود؛ مانند استفاده از آب باغهای مردم برای کاخها یا خرید باغ شهرداری تهران برای ساخت هتل شخصی.
رضا شاه با تصاحب اجباری زمینهای روحانیون و مالکان بزرگ، خانوادهاش را به یکی از بزرگترین زمینداران کشور تبدیل کرد، بیآنکه اصلاحات کشاورزی مؤثری انجام دهد؛ نتیجه این شد که تولید و معیشت روستاییان تغییر نکرد و صنعتیشدن کشور به تعویق افتاد.
پیتر آوری در کتاب ایران مدرن بیان میکند که اصلاحات رضاشاه زمینهساز پیدایش گروهی طماع شد که منابع عمومی را به سود شخصی منحرف میکردند. خود شاه با طمعورزی به زمین و ثروت، الگوی این رفتار شد و فساد از رأس حکومت به پایین سرایت کرد؛ بهگونهای که حتی در صورت اتهام به فساد، نزدیکان او بهراحتی از قانون میگریختند و معیارهای اخلاقی به سخره گرفته میشد.
رابرت گراهام در کتاب ایران؛ سراب قدرت مینویسد که رضاشاه علیرغم ظاهر حکومت مدرن، فردی خودکامه و بیرحم بود و بخش عمدهای از ثروتش را از طریق رشوه، خرید ارزان، غصب و بهویژه تصاحب زمینها به دست آورد.
یرواند آبراهامیان در ایران بین دو انقلاب توضیح میدهد که رضاشاه از سرهنگی با درآمد محدود در ۱۲۹۹ به ثروتمندترین فرد ایران بدل شد. هنگام کنارهگیری، او سه میلیون پوند در حساب بانکی و سه میلیون هکتار زمین در مازندران بر جای گذاشت؛ زمینهایی که از راه مصادره مستقیم، فروش اجباری و ادعاهای مشکوک به دست آمده بود. به گزارش سفارت انگلیس، او با بهانههایی چون توطئه، بیتوجهی یا تغییر مسیر آب، املاک و روستاها را تصاحب میکرد. این دارایی عظیم هزینه هتلها، کاخها، شرکتها و بنیادهای سلطنتی را تأمین میکرد و دربار پهلوی را به مجتمع ملکیـنظامی ثروتمندی تبدیل ساخت که مقامها و مواجب پرسود به اطرافیان عرضه مینمود.
رضاشاه هنگام کنارهگیری در سال ۱۳۲۰، صدها میلیون ریال در بانک ملی و دهها میلیون دلار در بانکهای لندن، سوئیس و آمریکا اندوخته بود که همگی به فرزندانش رسید. این ثروتهای کلان نشان میدهد تعبیرهایی چون «عصر طلایی» یا «رهبر کبیر» بیشتر ساختهوپرداخته تبلیغات بریتانیا بوده است.
شاهنشاه در شام ۱۵ شهریور ۱۳۴۸،بر اساس گزارش بانک مرکزی، از رشد اقتصادی ۲۲ درصدی در سهماهه اول سال خبر دادند. اسدالله علم با صراحت این گزارش را دروغ خواند و گفت آن را باور ندارد. این پاسخ صریح که در حضور دیگران بیان شد، موجب ناخشنودی شاه شد. راوی متوجه جسارت خود شد، اما اذعان کرد که علاقه شدید شاه به پیشرفت، باعث پذیرش گزارشات غیرواقعی و در نتیجه بروز مشکلات مالی برای کشور میشد
این یادداشتها گفتوگوهای انتقادی اسدالله علم با محمدرضا شاه پهلوی را در بازهزمانی ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ ثبت کرده است. محور اصلی این گفتوگوها، هشدار درباره مشکلات ساختاری مدیریت اقتصادی کشور است.
علم به شاهنشاه هشدار میدهد که:·
· دستگاههای دولتی به دلیل منافع شخصی، اطلاعات صحیح را به عرض نمیرسانند.
· حل مشکلات اقتصادی (مانند قیمت گندم یا مدیریت کارخانه) با “امریه” و دستور مستقیم ممکن نیست و نیاز به مطالعه و کارشناسی دارد.
· شاهنشاه به مشاوران مستقلی خارج از ساختار دولت نیاز دارد تا واقعیتها را بدون حب و بغض به ایشان گزارش کنند.
در برابر این انتقادات، واکنش شاه معمولاً دفاع از گزارشات ، رد کردن پیشنهادها و در نهایت ناخشنودی از صراحت علم بود. این مطالب نشان میدهد که چگونه عدم پذیرش انتقادات و اتکا به اطلاعات نادرست به بروز مشکلات مالی و مدیریتی در کشور منجر میشد.
آرتور چستر میلسپو در کتاب «آمریکاییها در ایران» مینویسد شاه با اقدامات مشکوک و پرهزینه، ثروت کلانی اندوخت. بخش بزرگی از زمینهای مازندران را تصاحب کرد و حسابهای شخصیاش بیش از ۲۰ میلیون دلار بود. او بودجههای عمومی را با بودجههای خصوصی مخلوط میکرد و از مالیاتهای اضافی، حقالسهم نفت، تورم و انحصارات، درآمد شخصی به دست میآورد.
محمدقلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» با استناد به اسناد وزارت خارجۀ آمریکا مینویسد رضاخان پس از دستیابی به قدرت با پشتیبانی انگلیسیها به ثروتاندوزی و اخاذی از ثروتمندان پرداخت و حتی درصدد اخاذی از احمدشاه نیز برآمد. طبق گزارشها، سفر احمدشاه به اروپا در واقع به دلیل فشار مالی و امتناع او از پرداخت پول به وزیر جنگ بود.
بهگفتۀ محمدقلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا»، تعلیق تبدیل پوند استرلینگ به طلا از سوی بریتانیا در سال ۱۹۳۱م باعث کاهش ارزش پوند و هرجومرج مالی در ایران شد. تلگرام این خبر در کرمانشاه به رضاشاه رسید و او از شدت زیان شخصی و نه دولتی ــ شامل میلیونها لیره و پوند ذخیرهشده در خارج از کشور ــ از کوره دررفت و حتی به مشاوران و انگلیسیها ناسزا گفت، زیرا در یک لحظه حدود ۳۰ درصد داراییهایش از بین رفته بود.
بهگفتۀ محمدقلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا»، رضاشاه با تصاحب منطقۀ خزر و بجنورد عواید صادرات گندم، برنج، پنبه و دام به شوروی را مستقیماً به حسابهای شخصی خود در نیویورک و بانکهای سوئیس منتقل میکرد و به همین دلیل تا آخرین روزهای حکومتش برای تصرف زمینهای مجاور شوروی تلاش مینمود.
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۴۸… صبح هم شاهنشاه را خیلی کسل دیدم. از وضع مالی دولت بسیار ناراحت بودند. فرمودند: دیشب
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۴: دیشب [هوشنگ انصاری]، وزیر اقتصاد [و دارایی]، پیش من بود. شرح عجیبی از عدم هماهنگی دستگاههای
رضا شاه بخش عمدهای از بودجههای نظامی و عمرانی (راهآهن و بنادر) را به اختلاس اختصاص داد، بهطوری که بیش از ۲۰ میلیون پوند از ۳۱ میلیون پوند درآمد نفتی ایران را دزدید. او در حسابهای بانکی خود در لندن بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون پوند پول داشت. این ثروت میتوانست برای خرید سهام شرکت نفت ایران و انگلیس (APOC) و جلوگیری از بحرانهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد، اما رضا شاه از طریق رشوه، خریدهای ارزان و تصاحب املاک، این ثروت را جمعآوری کرده بود
حکومت محمدرضا پهلوی آلوده به فساد و رشوهخواری گسترده بود، به طوری که شاه، خواهرش اشرف و وزیر دربار در رأس آن قرار داشتند. نخبگان و نظامیان نیز از این فساد بهرهمند شده و درآمدهای کلانی از این طریق کسب میکردند. شاه همچنین از بودجه عمومی برای هزینههای شخصی و خانوادگی، از جمله خرید اموال لوکس و برگزاری جشنها، استفاده میکرد.
رضا پهلوی به دلیل عصبانیت، افراد مختلف از جمله افسر پلیس و ملا را مورد ضرب و شتم قرار میداد. او در برابر انتقاد روزنامه تهرانی دستور توقیف آن را صادر کرد. همچنین، در مورد چپاول اموال توسط سران ارتش، به جای برخورد با آنان، از منتقد عصبانی شد، زیرا خود او نیز از اموال غصب شده سهم برمیداشت
محمدرضا پهلوی به شدت مخالف هرگونه اعتراض و انتقاد بود و با منتقدان خود، از جمله اعضای خانواده و نخستوزیر، برخورد میکرد. او حتی دستور قتل ناصر عامری، رئیس حزب مردم، را به دلیل پرسشی درباره تحصیل رایگان صادر کرد. در دوران حکومت او، سانسور مطبوعات و کنترل نامههای شخصی مردم رواج داشت و خود او نیز به آزادی اندیشه اعتقادی نداشت.
این متن روایتگر فساد مالی در دوران پهلوی است، به ویژه در مورد رضا پهلوی و فرزندانش. به عنوان نمونه، به درخواست غیرقانونی یکی از پسران رضا پهلوی برای کابلکشی باغ شخصی با بودجه شهرداری و اجتناب از پرداخت هزینه برق اشاره شده است. همچنین، متن بیان میکند که خانواده پهلوی با تصاحب گسترده زمینها، به یکی از بزرگترین مالکان کشور تبدیل شده بودند
گزارشهای سیا از فساد فرزندان رضا پهلوی پرده برمیدارد. پسرانش صنعت حمل و نقل را با اولویت دادن به کامیون بر راهآهن، برای منافع شخصی کنترل میکردند و مانع توسعه خطوط ریلی میشدند. دخترش نیز در تصمیمگیریهای صنعتی کشور نفوذ داشت. این فسادها باعث اتلاف منابع و نیروی انسانی میشد
محمدرضا پهلوی به خانوادهاش اجازه سوءاستفاده از بیتالمال را میداد. شاپور علیرضا در قاچاق مواد مخدر دست داشت. فرح در امور فرهنگی و اقتصادی دخالت کرده و با قیمتگذاریهای نجومی، اختلاس میکرد. شهناز نیز از بیتالمال برداشتهای کلان داشت
رضا پهلوی با مالکیت وسیع املاک در ایران، پس از امپراتور ژاپن، بزرگترین مالک آسیا بود. او با انحصار صنعت گردشگری و مالکیت بسیاری از هتلها، بهویژه در سواحل خزر، در تجمل و ثروتاندوزی غرق بود
رضا پهلوی، در تقلید از پادشاه مصر، پیرمردی را سوار خودروی خود کرد و صد تومان انعام داد. پیرمرد به جای پول، درخواست معافیت پسرش از خدمت نظام کرد. رضا پهلوی موافقت کرد و دستور داد پول را به رشوه گیرندگان بدهند. متن به فساد گسترده در حکومت او و کسب ثروت از طریق رشوه، تصاحب املاک و خرید ارزان اشاره دارد.