تقلید اوج عقلانیت است
تقلید در دین اوج عقلانیت است؛ همانطور که برای درمان به پزشک متخصص رجوع میکنیم، در احکام شرعی باید به مرجع آگاه مراجعه کرد. احکام الهی بر اساس حکمت خدا و اهلبیت است و نباید آنها را با نظرهای متغیر دانشمندان جایگزین کرد.
تقلید در دین اوج عقلانیت است؛ همانطور که برای درمان به پزشک متخصص رجوع میکنیم، در احکام شرعی باید به مرجع آگاه مراجعه کرد. احکام الهی بر اساس حکمت خدا و اهلبیت است و نباید آنها را با نظرهای متغیر دانشمندان جایگزین کرد.
پس از وفات فرزند پیامبر، ابراهیم، همزمان با خورشیدگرفتگی، برخی مسلمانان این رویداد را نشانه حقانیت پیامبر دانستند. پیامبر این باور را رد کردند و تأکید نمودند اسلام با خرافهگرایی مبارزه میکند، حتی اگر پذیرش خرافه باعث گرایش مردم به دین شود.
ساواک پس از انقلاب شایعه «عکس امام در ماه» را منتشر کرد تا انقلابیون را خرافی نشان دهد، اما علما و انقلابیون مقابل این جریان ایستادند و تأکید کردند که اسلام برای گسترش عقلانیت آمده است
در دوران جاهلیت خرافات در اوج خودش بود
وقتی مرد برای یک سفر تجاری می رفت رو یکی از درختای خونه اش یک نخی رو گره می زد اگر وقتی برمی گشت گره همون طور بسته مونده بود معلوم می شد خانمش بهش خیانت نکرده اما اگر گره باز شده بود معلوم می شد خانم خیانت کرده در بسیاری از مواقع خانم رو می کشتند
فکر نکنیم در کشورهای غربی خرافات نیست یکی از خرافی ترین کشورها فرانسست
تو عروسی ها اشکالی نداره روی سر عروس قند می سابن اما اینکه که تصور بکنیم هنگام عقد اگر روی سر عروس و داماد قند نسابید دیگه این ها زندگیشون شیرین نمی شه این حرفا نیستش
یا لباس عروس گره نداشته باشه که اگر گره داشته باشه زندگیشون گره می خوره
گفت حاج آقا ببینید یه دورانی می گفتند زمین مسطحه خورشید در حرکته چرا داریم می بینیم چند هزار سال می دیدن خورشید از یک طرف می آمد از یک طرف هم می رفت علم که پیشرفت کرد فهمید نه زمین صافه نه خورشید داره حرکت می کنه اتفاقا زمین گرد هست و زمین داره حرکت می کنه حاج آقا مباحثی که دینم می گه همینه ممکنه شما درست بگید ممکنه من درست بگم پس نه شما دین رو بیاید به من معرفی کنید نه من بی دینی رو به شما معرفی می کنم دنیا همینه هیچ کس روی هیچی که می گه مطمئن نیست این صحبت که تموم شد من بهش گفتم مطمئنی رو حرفی که می زنی؟
آقایون تو قنوت نماز مقیدن چکار کنن انگشترشون رو برمی گردونن سمت صورتشون خب این جدا از اینکه مستحب نیست که بماند به فتوای برخی از فقها نگاه کردن به سنگ خصوصا سنگ انگشتر توی نماز کراهت داره
چقدر دشمن با خواب ما رو تا حالا زده. همین الان فرقه ای که راه افتاده، فرقه احمد الحسن الیمانی، معجزه اش چیه؟ معجزه اش خوابه.
آقا دین اگر قرار بود با خواب جلو بیاد، به جاییکه خدا پیامبر مبعوث بکنه، یک خواب برای همه می فرستاد که همه فردا ایمان بیارید.
استخاره ابزاری برای رفع سرگردانی در مواقعی است که پس از مشورت، تحقیق و تفکر، هنوز به نتیجهای نرسیدهایم. استخاره فینفسه خرافه نیست، اما تکیه کردن بر آن برای تمامی جنبههای زندگی اشتباه است و باید از این نوع افراط دوری کرد.
مستر همفر رو فرستادند یک فرقه از دل اهل سنت بکشه بیرون مستر همفر رفت توی عربستان تو حجاز شروع کرد گشتن یک نفر که سودای حکومت داشته باشه رو پیدا کرد، این شخص شاگرد نجاری بود به نام محمد بن عبدالوهاب این رو جذب کرد مینشست ساعت ها باهاش گفتگو می کرد یه روزی آمد گفت من خواب دیدم که پیامبر فرمودند تو جانشین من هستی اینقدر در گوش محمد بن عبدالوهاب خوند تا فرقه وهابیت رو شکل دادند
سلام برای این آمده که مردم از جهل غفت خارج بشن خدای نکرده اگر مردم در جهل و غفلت قرار بگیرند شایع
امام صادق علیه السلام : در شگفتم از کسى که از چهار چیز مى هراسد، اما چگونه به چهار چیز پناه نمى برد!
امام از تو اتاقشون آمدند بیرون گفتند مگر نگفتند بازی نکنید من گفتم آقا مادر اجازه داده تا گفتم مادر اجازه داده امام گفتن خب پس هیچ رفتن داخل
من حتی یک بار بچه ام رو بدون وضو شیر ندادم
در طول بیست سالی که رضاخان دیکتاتورِ ایران بود، نواحی وسیعی از کشور، شامل ۷۰۰۰ روستا، آبادی و مرتع، به ملک شخصی وی تبدیل شد.
رضا شاه حاضر بود در ازای گرفتن ۵ میلیون پوند، قرارداد امتیاز نفت دارسی را به نفع شرکت انگلیسی تمدید کند، چون مجلس دست نشانده و زیر دست او بود.
محمد قلی مجد میگوید: رضا شاه بیش از ۲۰ میلیون پوند از ۳۱میلیون پوند درآمد نفت ایران را به سرقت برد و به حسابهای شخصی خود در لندن واریز کرد؛ رقمی که در آن زمان میتوانست ایران را مالک بخش بزرگی از سهام شرکت نفت ایران و انگلیس کند.
در فاصله ۱۳۰۶ تا ۱۳۲۰ شمسی، بخش عمده بودجه خرید تسلیحات و دو سوم درآمد نفت ایران بهجای هزینه در ارتش و پروژههای عمومی، به حسابهای شخصی رضا شاه در اروپا و آمریکا منتقل شد. این مبلغ حدود ۲۰ میلیون پوند (۱۰۰ میلیون دلار) بود که در زمان خود معادل کل ظرفیت اعتباری بانک واردات و صادرات آمریکا به شمار میرفت.
و تقریظ های که حضرت آقا به کتب مختلف زدند من ندیدم تقریظی مثل این تقریظ باشه آقا شیش هفت بار می فرمایند همه چیز این کتاب عالیست
وقتی ما بچه بودیم مادرم برای ما غزل می خوند قصیده می خوند
این دوست ایشون رو می بره جبهه و چقدر تلاش می کنه رو اینکه ایشون تغییر بکنه
رضا شاه هنگام تبعید نزدیک به ۳۰ میلیون پوند در بانکهای لندن داشت که در جنگ جهانی دوم توسط بریتانیا مسدود شد. پس از مرگ او در ۱۳۲۳ شمسی، این دارایی عظیم آزاد و به محمدرضا شاه منتقل شد.
محمد قلی مجد در مورد فساد مالی در دوره رضا شاه، میگوید: در ایران فساد مالی به حدی رایج و نهادینه شده که بسیاری از مقامات برای جبران حقوق ناکافی به آن متوسل میشوند؛ بدترین شکل آن، برداشت از حقوق سربازان و افراد کمدرآمد است.
سر ریدر بولارد مینویسد که برخی نارضایتیها از رضا شاه ناشی از خِستهای جزئی او بود؛ مانند استفاده از آب باغهای مردم برای کاخها یا خرید باغ شهرداری تهران برای ساخت هتل شخصی.
رضا شاه با تصاحب اجباری زمینهای روحانیون و مالکان بزرگ، خانوادهاش را به یکی از بزرگترین زمینداران کشور تبدیل کرد، بیآنکه اصلاحات کشاورزی مؤثری انجام دهد؛ نتیجه این شد که تولید و معیشت روستاییان تغییر نکرد و صنعتیشدن کشور به تعویق افتاد.
برای اینکه اقتصاد ژاپن رو فلج بکنن اینا از عروسک باربی استفاده کردن
در دوران امام سجاد علیه السلام فساد و فحشا به جایی رسیده بود که مردم برای یاد گرفتن غنا و خوانندگی پشت در خونه یک خانمی به نام جمیله صف می بستند
دوران امام سجاد علیه السلام عموم مردم نمی دونستند نماز چجوری خونده می شه نمی دونستن روزه چجوری گرفته می شه
یه شخصی مثل بر سیسای عابد کی دیگه چنین شخصی می شه مستجاب الدعوه بود مردم بیماراشون رو می آوردند پیش او او دعا می کرد شفا پیدا می کردند یه بار یک خانواده ای خواهرشون رو آوردن پیش بر سیسای عابد گفتن نابینای گفت باید بمونه اینجا تا من دعا کنم
اولین فیلمه مبتذلی که در تاریخ ساخته شد از این فیلم های دیگه خیلی افتضاح اسمش رو نمی خوام روی منبر عرض بکنم توسط صهیونیست ها ساخته شد
آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به واسطه اینکه آلمان شرقی سمت شوروی نره کاری که انجام داد این بود که در یک اقدام بسیار کثیف تمام جوونای آلمان شرقی رو به فساد و فحشا کشوند
آمریکا به واسطه ای که بتونه مقاومت اون ها رو بشکنه این زنان بدکاره رو پول داد آمدن قاطی انقلابیون
پروفسور مایکل جونز یک کتابی ایشون داره به نام آزادی جنسی برای کنترل سیاسی
فیلم های مبتذل رو تو خونه به خونه پخش کرد سی دی تو تک تک خونه ها برد
تو اولین اقدام راهپیمایی زنان رو برای آزادی تشکیل داد فیلم های مبتذل رو رایگان بین جوون هاش پخش کرد
همهٔ کارها در کشور بر محور ریا و تظاهر میچرخد و افراد کوته فکر در پی منفعتطلبیاند. من خود را همردیف کارکنان شاه و جزو همان طبقهٔ فاسد میدانم. این طبقهٔ حاکم، طماع و بیحدوحصر، مانند لاشخور به دنبال بهرهبرداری از موقعیتهاست و هر روز برای جلب منفعت به سراغ من میآیند. این دیدارها خستهکننده و جانکاه است. طبقهٔ حاکمه فاسد و پلید است، انسان را تحمیق میکند و عمر او را بیهوده در دسیسهها و پستیهای خود هدر میدهد.»
شهردار از نخستین ساعات وقوع سانحه فرودگاه حضور فعال داشت و عملکرد قابلتوجهی از خود نشان داد. با وجود تلاش دولت برای تغییر او، اجازه داده نشد، چرا که فردی درستکار و پرکار است. با این حال، مشکل اصلی فساد گسترده دستگاه شهرداری است که مانع انجام امور بدون واسطه میشود و تاکنون تلاشهای شهردار برای اصلاح این ساختار محدود بوده است.
در ۱۹ آذر ۱۳۵۳ درباره روحیۀ مردم و رجال سیاسی بحث شد. گفته شد که رجال کوتاهفکر و منفعتطلباند و مسائل مملکتی را صرفاً از دیدگاه شخصی میبینند. شاه هم تأیید کرد و گفت: متأسفانه آدم نداریم. سپس به خاطرهنویسی شاه فقید اشاره شد که خود را “سرپوشی طلایی بر ظرفی آلوده” توصیف کرده بود؛ تعبیری که ناظر به فساد هیئت حاکمه بود. شاه با خنده پذیرفت که این برداشت چندان بیراه نیست.»
اسدالله علم با وجودی که خود را خدمتگزار یک «دیکتاتور قدرتمند» میداند و سیستم سلطنتی حاکم را دارای معایب بزرگ (مانند وابستگی به حالات شخصی شاه) و سلطنت موروثی را غیرمنطقی میخواند، معتقد است در ایران آن زمان هیچ جایگزین عملیای وجود ندارد. او استدلال میکند که مردم ایران برای حکومت دموکراسی واقعی «رشد» نداشته و در صورت برقراری آن، هرج و مرج کامل به وجود میآید. بنابراین، او خود را از طرفداران جدی سیستم موجود میداند
شاهنشاه در شام ۱۵ شهریور ۱۳۴۸،بر اساس گزارش بانک مرکزی، از رشد اقتصادی ۲۲ درصدی در سهماهه اول سال خبر دادند. اسدالله علم با صراحت این گزارش را دروغ خواند و گفت آن را باور ندارد. این پاسخ صریح که در حضور دیگران بیان شد، موجب ناخشنودی شاه شد. راوی متوجه جسارت خود شد، اما اذعان کرد که علاقه شدید شاه به پیشرفت، باعث پذیرش گزارشات غیرواقعی و در نتیجه بروز مشکلات مالی برای کشور میشد
این یادداشتها گفتوگوهای انتقادی اسدالله علم با محمدرضا شاه پهلوی را در بازهزمانی ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ ثبت کرده است. محور اصلی این گفتوگوها، هشدار درباره مشکلات ساختاری مدیریت اقتصادی کشور است.
علم به شاهنشاه هشدار میدهد که:·
· دستگاههای دولتی به دلیل منافع شخصی، اطلاعات صحیح را به عرض نمیرسانند.
· حل مشکلات اقتصادی (مانند قیمت گندم یا مدیریت کارخانه) با “امریه” و دستور مستقیم ممکن نیست و نیاز به مطالعه و کارشناسی دارد.
· شاهنشاه به مشاوران مستقلی خارج از ساختار دولت نیاز دارد تا واقعیتها را بدون حب و بغض به ایشان گزارش کنند.
در برابر این انتقادات، واکنش شاه معمولاً دفاع از گزارشات ، رد کردن پیشنهادها و در نهایت ناخشنودی از صراحت علم بود. این مطالب نشان میدهد که چگونه عدم پذیرش انتقادات و اتکا به اطلاعات نادرست به بروز مشکلات مالی و مدیریتی در کشور منجر میشد.
این متن بخشهایی از خاطرات اسدالله علم را نشان میدهد که نحوه تعامل و تصمیمگیریهای محمدرضا شاه را در مسائل مختلف داخلی و خارجی روایت میکند.
· شاه با قاطعیت و گاهی با عجله و دادن ضربالاجلهای کوتاه (مثلاً ۴۸ ساعته برای دستگیری در بلوچستان) دستور میدهد.
· در موضوعاتی مانند ساخت بیمارستان شیعیان لبنان، شاه بر تصمیمگیری فوری تأکید دارد و از تأخیر خشمگین میشود.
· شاهنشاه حتی در تشکیل دولت جدید (کابینه هویدا) مستقیم دخالت میکند و با وجود پیشبینیهای تغییر، به دلیل تحمیل شدن وزرا از سوی اطرافیان، به طور کامل با Cabinet قبلی موافقت میکند.
· در مسائل بینالمللی مانند قرارداد هیرمند با افغانستان، شاه شرط تعهد کتبی پادشاه افغانستان را میگذارد.
· همچنین، رفتار شاه گاهی همراه با شکاکیت شدید و گاهی با سادهلوحی توصیف شده، مانند پرونده سپهبد بختیار که به تیرگی روابط ایران و لبنان انجامید.
اسدالله علم در خاطرات خود به انتقاد از حکومت فردی و غیرمنطقی محمدرضا شاه و همچنین فاصله عمیق بین هیئت حاکمه و مردم ایران میپردازد.
باوجود ادعای «تمدن بزرگ»، کشور با مشکلات اساسی معیشتی و خدماتی روبهرو بوده است. قطعی برق، گرانی و کمبود نان، قند، شکر و گوشت، ضعف در توزیع گندم، وضعیت وخیم روستاها در آب و برق، و تصمیمات نادرست اقتصادی بارها موجب نارضایتی مردم شده است. سوءمدیریت، بیبرنامگی و بیتوجهی شاه و دولت به مشکلات روزمره، فاصله عمیق میان تبلیغات رسمی و واقعیت زندگی مردم را آشکار میسازد.
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «سهشنبه ۱۸ آذر ۱۳۴۸: ناهار مهمان والاحضرت اشرف بودم، با رؤسا و مسئولین و وزرا که شاید فکری برای تهیۀ
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «سهشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۵۱: شب، اطّبایی[۱] که چشم خانم عَلَم و علیاحضرت، ملکۀ پهلوی، را عمل کردهاند، مهمان من بودند.
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۵۶: … به سرِ مبارک شاهنشاه بزرگم قسم میخورم که وقتی تلویزیون فرانسه را که غلام
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۴۸… صبح هم شاهنشاه را خیلی کسل دیدم. از وضع مالی دولت بسیار ناراحت بودند. فرمودند: دیشب
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۴: دیشب [هوشنگ انصاری]، وزیر اقتصاد [و دارایی]، پیش من بود. شرح عجیبی از عدم هماهنگی دستگاههای
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «شنبه ۴ بهمن ۱۳۵۴: … بعد عرض کردم آیا شاهنشاه وضع روشنی از اوضاع اقتصادی کشور به دست دارند؟ فرمودند:
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۲: . .. صبح شرفیاب شدم… به عرض رساندم باید از طرف دفتر مخصوص به دولت
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: پنج شنبه ۸شهریور۱۳۵۲: صحبت کمگندمی پیش آمد. خیلی خیلی با ملایمت به رئیس دولت، هویدا، فرمودند راستی در این
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «چهارشنبه ۸ دی ۱۳۵۵: صبح شرفیاب شدم و شاهنشاه را بسیار عصبانی و برافروخته یافتم. گرچه معمول ندارم که
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۵۱: … یک نفری دیشب دو ساعت شرفیابی داشته، پیش من آمد. راست یا دروغ،
اسدالله علم درخاطرات خودمینویسد: «یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۵۳: ترتیب سفر پاکستان و الجزایر و ملتزمین رکاب. عرض کردم باید در الجزایر هیئت مطلعی مرکب از
اسدالله علم در خاطرات خود مینویسد: «یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۵۴: رئیس دانشگاه تهران، [هوشنگ نهاوندی]، کاغذی به من نوشته بود که چون استادان شکایت کمیِ
اسدالله علم درخاطرات خود مینویسد: «یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۴۸: … برف عجیبی که چند روز پیش آمده است، راه هراز- مازندران را بند آورده و