یه شخصی مثل بر سیسای عابد کی دیگه چنین شخصی می شه مستجاب الدعوه بود مردم بیماراشون رو می آوردند پیش او او دعا می کرد شفا پیدا می کردند یه بار یک خانواده ای خواهرشون رو آوردن پیش بر سیسای عابد گفتن نابینای گفت باید بمونه اینجا تا من دعا کنم این رو گفتن باشه این خانم پیش بررسیی عابد موند نیمه های شب شد بر سیسا دعا کرد چشمان دختر شفا پیدا کرد بر سیسای عابد یک نگاهی به این دختر انداخت ابلیس با تمام جنودش آمد اینقدر جلوه داد این صحنه رو اینقدر فریب داد بر سیی عابد رو که اون کاری که نباید می شد شد خب ما فکر کردیم شیطون به یه دونه گناه انجام دادن ما راضیه نه او تا زمانی که ما رو بیچاره ترین فرد عالم نکنه ول نمی کنه تا این دختر رفت شیطون آمد پیش پریسا که بعضیا چرا گذاشتی بره گفت مگر چی شده حالا یه اتفاقی افتاده گفت نه اون باردار شده گفت چکار کنم گفت برو آبروی خودت رو حفظ کن برو بکشش کی می فهمه این همه وسوسه های شیطانه به سیسای عابد آمد این دختر را کشت دفن می کرد داداشا اومدن دنبال خواهرشون گفت شفا پیدا کرد رفت باز دوباره ابلیس آمد پیش اونا وسوسه شروع شد اونجا رو بکنید نکنید این کاری کرده باشه نکنه کشته باشه اینا رفتن زمین رو کندن دیدن بله خواهرشون کشته شده اونجا افتاده رفتند قاضی رو آوردند قاضی آمد حکم داد که باید بر سیسا کشته بشه حالا چجوری بکشیمش حالا یه نقلی هست تا گردن توی خاکش گردن یه نقل دیگه ای هستش مثل صلیب بستنش تو آخرین لحظات باز ابلیس آمد گفت می دونی کی تو رو به این روز کشوند بعضی ها گفت تو بودی گفت حالا می دونی کی می تونه تو رو نجات بده فقط منم اما یه شرطی داره تو بر من سجده بکن تا من تو رو نجات بدم گفت خب من تو این حال که نمی دونم سجده کنم گفت تو چشماتون رو هم رو هم بذاری من قبول می کنم چشماش رو روی هم گذاشت باز نکرد