جان فوران در مقاومت شکننده مینویسد رضاشاه به زمینخواری شهره بود و مالکان از ترس یا اجبار بخشی از املاک خود را به او «پیشکش» میکردند. او در مقابل، از زمینهای سایر مناطق کشور به آنها جبران میداد. تقریباً تمام اراضی مازندران و بخشهای بزرگی از گیلان و گرگان، شامل حدود ۲۰۰ روستا و بیش از ۲۳۵ هزار نفر جمعیت، به مالکیت خصوصی شاه درآمد. اگرچه برخی تردید دارند که او از همه روشهای سختگیرانه مأمورانش آگاه بوده، اما همگان تصدیق میکردند که شاه مالک زمینهای وسیعی است و حتی باران را به سبب سودش در کشاورزی با شوق مینگریست.
منبع فیش
کتاب خود خدا، سید محمد حسین راجی، محسن فوجی، چاپ هفتم، صفحه ۳۱
زمین خواری گسترده رضا شاه در شمال ایران
جان فوران، استاد جامعهشناسی در دانشگاه سانتا باربارا کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ۱۵۰۰ میلادی تا انقلاب» مینویسد:
رضاشاه در زمینخواری شهرۀ خاص و عام بود. زمینداران از روی اکراه یا ترس بخشی از املاک خود را به او «پیشکش» میکردند و رضاشاه از زمینهای سایر نقاط کشور پیشکشی آنها را جبران میکرد. تقریباً همۀ زمینهای استان مازندران (زادگاه رضاشاه) و بخشهای وسیعی از گیلان و گرگان که مرکز تولید برنج ایران بود، به مالکیت خصوصی او درآمد؛ یعنی ۲۰۰ روستا با جمعیتی متجاوز از ۲۳۵۰۰۰ نفر در مالکیت او قرار گرفت. اگرچه ویلبر تردید دارد که آیا رضاشاه «از همۀ شیوههایی که مأموران متعصب او به نام شاه بر مردم روا میداشتند، آگاهی داشته است»، اما تصدیق میکند: «چنانکه یکی از وابستگان او میگوید، شاه زمینهای وسیعی را مالک بود و به سبب نفعی که باران در کشاورزی دارد، روزهای بارانی سراپا شوق میشد».[۱]