روزی که پسرش، مصطفی شهید شد، خانوادهاش خواستند با تلفن به تهران زنگ بزنند؛ اما او اجازه نداد و گفت: «تلفن بیت از پول بیت المال و وجوهات است و خواستِ شما برای استفاده از آن، امری شخصی است. بنابراین، تماس از طریق آن تلفن جایز نیست.»[۱]
آیتالله خمینی دربارهی استفادهی خانواده و فرزندانش از بیتالمال بسیار حسّاس بود. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به مسئولان دفترش میسپرد تا هزینههای خانه و خانوادهاش را ماه به ماه حساب کنند. خرج زندگی او مشخّص بود و مقدار معیّنی را برای منزل خودش مقرّر کرده بود. اگر آن ماه بیشتر از آن مقدار خرج میشد، از مبلغ ماه آینده کم میکرد. یک بار که مخارج دو تا از دخترهایش (که در خانهی شوهرانشان زندگی میکردند) در حساب و کتاب آمده بود، گفته بود آن هزینهها را از صورت حساب بردارند. احمد خمینی به فرمان پدرش، صورت حسابوکتاب را برای اصلاح، به مسئولین دفتر برگرداند و گفت: «امام فرموده حق ندارید یک قران برای فامیل و دختر من از بیتالمال خرج کنید. هر کسی را باید خرجش را از خودش بگیرید. امام خیلی ناراحت شدند. حتّی من که پسر امام هستم، صورت حساب من را باید جداگانه بدهید. حتّی نان که برای من میگیرید، نان آقا باید مشخّص باشد؛ نان دختر مشخّص باشد؛ نان منزل من هم باید مشخّص باشد و پولش را از من بگیرید. نکند از آقا بگیرید! آقا گفته است که از این به بعد، حق این که یک قران از بیتالمال یا دفتر بخواهید خرج اینها بکنید، ندارید.»
آیتالله خمینی حتّی نسبت به کوچکترین هزینهها از بیتالمال رعایت میکرد؛ مثلاً به کارگرش اجازه نمیداد بیشتر از نیاز مصرف، سبزی خوردن برای منزلش بگیرد؛ حتّی در حد نیم کیلو! آیتالله خمینی برای نماز شبش، لامپ ۲۵ وات و برای خواندن قرآن و مطالعه، لامپ ۲۰۰ وات استفاده میکرد. او حاضر نبود بیشتر از نیازش، از بیتالمال استفاده بکند.[۲]
