از او خواستند که یکی از فضلای نجف برای مسائل فقهی و استفتائات پیش او بیاید و با هم جلسات مباحثه داشته باشند؛ درست مثل جلساتی که با آیتاللّه سیّد جعفر کریمی داشت. او پذیرفت؛ اما بعد از چند جلسه، دیگر از مباحثه با آن فاضل استقبال نکرد. علّت را جویا شدند. گفت: «آقای کریمی که میآیند، با من مباحثه میکنند. نظر من را حسابی نقد میکنند و من دفاع میکنم. این را من میپسندم. ولی این آقای بزرگوار که میآید، حجب و حیایش جوری است که بحث نمیکند. من اگر مطلبی را بگویم، میدانم اگر ایشان قبول هم نداشته باشد، با من بحث نمیکند. حالا یا حرمت نگه میدارد و یا خجالت میکشد. لذا، این جور جلسهای به درد من نمیخورد. من جلسهای را دوست دارم که وقتی من یک حرف میزنم، او ده تا نقد بر آن وارد کند که من مجبور بشوم از خودم دفاع کنم تا به نتیجهی خوبی برسم.»
آیتاللّه خامنهای گرچه با تخریب و توطئه و نشر مطالب کذب در کتابها و مطبوعات و رسانه که موجب تشویش اذهان مردم میشود، مخالف است، اما فضای نقد و نقّادی و گفتوگو و مباحثه را که باعث رشد و کمال علمی میشود، بسیار میپسندد و خودش هم اهل سعهی صدر است. برای همین است که مسألهی آزاداندیشی در دانشگاهها و حوزهها را بارها درخواست و پیگیری کرده است.[۱]