به او خبر دادند که فلان عالم در فلان شهر کشور پشت سرش بدگویی کرده است. او گفت: «خوب بدگویی کرده باشد! مگر من کیستم که بدگویی یا انتقاد از من، شما را این همه آشفته کرده و به غیبت و انتقاد از آن شخص وادار نموده است؟»[۱]
وقتی آقای محمّدحسن قدیری به فتوای او دربارهی شطرنج و موسیقی اعتراض کرد، مستدل و محترمانه جوابش را داد. سپس، برای این که آقای قدیری از آن جواب آزردهخاطر نشود و به موقعیّت و حیثیّت اجتماعیاش لطمهای وارد نشود، نامهی دیگری به او نوشت و با اظهار لطف و محبّت به وی، آن اشکال و جواب را از سنخ مباحثات طلبگی برشمرد و از او به عنوان یک شخص فاضل تجلیل کرد. [۲]
همواره واکنش آیتاللّه خمینی در مقابل انتقادات و اعتراضات، از جمله نامهی آقای آذری دربارهی روزنامهی رسالت[۳] و یا نامهی آقای محمّدعلی انصاری دربارهی دو جناح روحانیّت[۴] ، همراه با سعهی صدر بود.