گزارش نادرست ومشکلات اقتصادی عصرپهلوی

چکیده

این یادداشت‌ها گفت‌وگوهای انتقادی اسدالله علم با محمدرضا شاه پهلوی را در بازه‌زمانی ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ ثبت کرده است. محور اصلی این گفت‌وگوها، هشدار درباره مشکلات ساختاری مدیریت اقتصادی کشور است. علم به شاهنشاه هشدار می‌دهد که:· · دستگاه‌های دولتی به دلیل منافع شخصی، اطلاعات صحیح را به عرض نمی‌رسانند. · حل مشکلات اقتصادی (مانند قیمت گندم یا مدیریت کارخانه) با "امریه" و دستور مستقیم ممکن نیست و نیاز به مطالعه و کارشناسی دارد. · شاهنشاه به مشاوران مستقلی خارج از ساختار دولت نیاز دارد تا واقعیت‌ها را بدون حب و بغض به ایشان گزارش کنند. در برابر این انتقادات، واکنش شاه معمولاً دفاع از گزارشات ، رد کردن پیشنهادها و در نهایت ناخشنودی از صراحت علم بود. این مطالب نشان می‌دهد که چگونه عدم پذیرش انتقادات و اتکا به اطلاعات نادرست به بروز مشکلات مالی و مدیریتی در کشور منجر می‌شد.

منبع فیش

کتاب جعبه سیاه،محمدحسین راجی،چاپ هفتم،صفحه30،31،32

گزارش نادرست ومشکلات اقتصادی عصرپهلوی

اسدالله علم در خاطرات خود می‌نویسد:

«پنج شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۸: … فرمودند یک ربع است می‌خواهم یک شماره تلفن آزاد بگیرم ممکن نمی‌‌شود! عرض کردم وضع تلفن هم به علت بی‌حساب بودن کار [و هم به سبب] توقعات زیاد مردم بد است… متأسفانه بعضی از کارهای ما چون مطالعه نمی‌شود و شاهنشاه هم که ماشاءالله از مشاور خوششان نمی‌آید، قضاوت و مطالعۀ صحیحی در بعضی کارها نیست و اغلب به این روز می‌افتد. اتفاقاً فرمودند صحیح می‌گویی».

 

پنج شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۲: عرض کردم ادارۀ کارخانه با دیگری و زراعت با دیگری نمی‌شود؛ به‌علاوه تا این کارخانه و کارخانۀ تربت حیدریه یکی نشود، اصولاً برای  بلژیکی‌ها صرفه ندارد آنجا را تحویل بگیرند. فرمودند: «خیر! البته که می‌شود؛ زیرا من امر می‌دهم». عرض کردم کار اقتصادی با امریه جور درنمی‌آید. این کار را برای صرف مالی می‌کنیم نه به‌منظور دم و دستگاه راه‌انداختن. فرمودند: «من می‌گویم، می‌شود!».

 

«شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۵۴: جمعه، دیروز، در خصوص نرخ گندم به شاهنشاه عرض کردم که خیلی ارزان است و کشاورزی صرف نمی‌کند. فرمودند ابداً چنین چیزی نیست. با جایزه‌ای که از لحاظ کود و مساعده و غیره می‌دهیم، صرف می‌کند و حتی از قیمت آمریکا هم گران‌تر است. عرض کردم برداشت در هکتار آمریکا بیشتر است. ممکن است قیمت پایین‌تر برای آن‌ها صرف کند؛ اما مطلب بر سر این است که گندمی که از آمریکا می‌خریم، در ایران برای ما سه برابر قیمت گندم ما تمام می‌شود و به‌هرحال خیال می‌کنم حضور شاهنشاه خبرهای صحیح عرض نشده باشد».

 

«سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۵۴: مکرر عرض کرده‌ام که باید در مسائل داخلی و خارجی و اقتصادی مشاورینی در دربار باشند که مسائل را قبلاً مطالعه کنند، نتیجه به عرض برسد. آن وقت هر طور قضاوت فرمودید، دیگر بسته به امر شاهنشاه است. فرموده‌اید این کار زود و بی‌مورد است و دولت در دولت می‌شود. حال‌آنکه چنین نیست. در کاخ سفید هم عیناً هم‌تراز دولتی‌ها، مشاور مخصوص رئیس‌جمهور وجود دارد و هیچ هم دولت در دولت نمی‌شود. دیدم این مطلب را مکرر در مکرر عرض کرده‌ام و قبول نفرموده‌اند. حالا امروز که شاهنشاه سرخوش هستند، چرا عرض بی‌فایده‌ام را تکرار کنم؟ ولی حدس می‌زنم که شاهنشاه سِرّ ضمیر مرا خواندند».

 

«دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۴۸: موضوع دیگر وضع اقتصادی کشور بود. عرض کردم چندین بار عرض کرده‌ام تمام دستگاه‌هایی که درمورد وضع اقتصادی به شاهنشاه گزارش می‌دهند، دولتی هستند و خود به قول معروف [منافع پاگرفته] Interest Vested  دارند. باید یک دستگاه غیردولتی کار آن‌ها را کنترل بکند. دکتر [تقی] نصر که چندین سال در [سازمان ملل متحد] بوده است، برای این کار مناسب است. خندیدند، فرمودند: برای او می‌خواهی کار پیدا کنی؟ عرض کردم خیر! عقیدۀ من است که این کار لازم است. فرمودند: خیر! عقیدۀ من نیست. عرض کردم جسارت نمی‌کنم؛ ولی فکر می‌کنم عقیدۀ چاکر صحیح است. اطلاعات صحیح به شاهنشاه عرض نمی‌شود و من نگرانم. فرمودند: نگرانی تو بیجاست. عرض کردم بیجا نیست. کم‌کم شاهنشاه عصبانی شدند. من هم فعلاً مطلب را بریدم. صحبت باران را پیش آوردم. خیلی خوشحال شدند. فرمودند: در شیراز و جنوب، همه جا، باران خوب آمده است. در بوشهر ۱۵۰ میلی‌متر، در شیراز چهل میلی‌متر».

پاورقی فیش

 

حلقه وصل

ویرایش کنید

نمایه‌های برتر

طبقه‌بندی‌های برتر

طبقه‌بندی‌ها