با اتوبوس به اراک میرفت. در اتوبوس، افسری در کنار یک زن سرلخت نشسته بود و با او زیاد ور میرفت. وقتی به قهوهخانه رسیدند و اتوبوس نگه داشت، هنگام پیادهشدن، آیتالله خمینی کمربند افسر را گرفت و کشانکشان او را برد، در حالی که میگفت: «تو افسر خائنی هستی! باید به پاسگاه تحویلت دهم که این نشان افسری را از تو بگیرند. تو خائنی» این در حالی بود که آیتالله خمینی فقط هجده سال سن داشت.[۱]