تکبر و خود بزرگ بینی رضا شاه

چکیده

رضا پهلوی، پادشاه ایران، خود را نه تنها قدرتمند، بلکه سرچشمه حکمت و "سایه خدا" می‌دانست و در تمام امور دولتی دخالت می‌کرد. در اواخر سلطنتش، این تکبر به حدی رسید که ادعای خدا بودن را نیز پذیرفت و دچار جنون قدرت شد.

منبع فیش

کتاب سایه روشن،سید محمد حسین راجی،چاپ هفتم،ص36

تکبر و خود بزرگ بینی رضا شاه

او با این که پادشاه ایران بود، اما نسبت به جایگاهش، مثل یک رعیّت ساده فکر می‌کرد و خود را قدرت مطلق، سرچشمه‌ی حکمت و دانش و «سایه‌ی خدا» می‌دانست و در امور دولتی، از عالی‌ترین سیاست‌ها تا ریز‌ترین جزئیات، دخالت می‌کرد.[۱]

در سال‌های آخر سلطنتش، پای خیالش را فراتر از این گذاشت. وقتی یکی از چاپلوسان اقدامات او را یادآوری کرد و گفت: «اعلی‌حضرتا،‌ شما بسیار مقتدرید. شما خدا هستید»، او لحظه‌ای به فکر فرو رفت و سپس، با لحنی جدّی گفت: «شاید من خود خدا هستم.» گویی رضا پهلوی نسبت به قدرت، حالت جنون پیدا کرده بود.[۲]

پاورقی فیش

1.Americans in Persia,ArthurChesterMillspsugh,p26. 2.-27.Americans in Persia,ArthurChesterMillspsugh,p26

حلقه وصل

ویرایش کنید

نمایه‌های برتر

طبقه‌بندی‌های برتر

طبقه‌بندی‌ها