دیکتاتوری درزمان پهلوی

چکیده

اسدالله علم با وجودی که خود را خدمت‌گزار یک «دیکتاتور قدرتمند» می‌داند و سیستم سلطنتی حاکم را دارای معایب بزرگ (مانند وابستگی به حالات شخصی شاه) و سلطنت موروثی را غیرمنطقی می‌خواند، معتقد است در ایران آن زمان هیچ جایگزین عملی‌ای وجود ندارد. او استدلال می‌کند که مردم ایران برای حکومت دموکراسی واقعی «رشد» نداشته و در صورت برقراری آن، هرج و مرج کامل به وجود می‌آید. بنابراین، او خود را از طرفداران جدی سیستم موجود می‌داند

منبع فیش

کتاب جعبه سیاه،محمدحسین راجی،چاپ هفتم،صفحه28و29

دیکتاتوری درزمان پهلوی

اسدالله علم در خاطرات خود می‌نویسد:

«پنج شنبه ۳۰آذر۱۳۵۱: شام هم به سفارت واتیکان رفتم. در آنجا میهمانی کوچک خصوصی به افتخار من داده بودند. بعد از شام صحبت از رژیم و وضع اجتماعی ایران شد و من به‌صراحت گفتم که من می‌دانم به یک دیکتاتور قدرتمند خدمت می‌کنم».

 

«چهارشنبه ۱۳آذر ۱۳۴۷:این یکی از معایب بسیار بزرگ حکومت فردی‌ست. من چه می‌دانم که روز قبل آیا مزاج شاه عمل نکرده بود یا احیاناً با ملکه دعوا کرده بودند که همه کارم در نتیجه معوق ماند. گو اینکه کاری هم نداریم! درست است که این شاہ عاقل و متین و دوراندیش و بزرگوار است، ولی حرف بر سر سیستم است. بدبختانه یا خوشبختانه در ایران هم به این زودی ها غیر از سیستم فعلی عملی نیست و من یکی از طرفداران جدی آن هستم».

 

«شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۴۹: … مکرر به ایشان (شهبانو) عرض کرده‌ام با آنکه معتقدم سلطنت در ایران با توجه به سنن ملی که ما داریم، هنوز تا لااقل دویست سیصد سال دیگر طرف احتیاج مبرم کشور است، ولی حقیقت این است که سلطنت در دنیا رنگی ندارد؛ آن هم سلطنت موروثی! یعنی خلاف عقل و منطق است. به چه مناسبت فرزند بزرگ شاه باید مالک جان و مال مردم باشد؟ مگر آنکه شاه سلطنت بکند نه حکومت. آن هم در ایران ممکن نیست؛ یعنی به محض آنکه شاه به سلطنت‌کردن قانع شد، فاتحۀ خودش را خوانده است؛ مثل احمدشاه قاجار و امثالهم و واقعاً مردم هم رشد آن ندارند که قابل حکومت دمکراسی باشند. به قول شاهنشاه اگر قرار باشد در ایران حکومت دمکراسی واقعی برقرار گردد، ۲۷ میلیون جمعیت ایران، ۲۷ میلیون رأی مختلف و مخالف یکدیگر می‌دهند».

 

پاورقی فیش

 

حلقه وصل

ویرایش کنید

نمایه‌های برتر

طبقه‌بندی‌های برتر

طبقه‌بندی‌ها