مادر شهید معماریان که کتابش رو من پیشنهاد می کنم شما بزرگواران حتما مطالعه بفرمایید تو تقریظ های که حضرت آقا به کتب مختلف زدند من ندیدم تقریظی مثل این تقریظ باشه آقا شیش هفت بار می فرمایند همه چیز این کتاب عالیست نویسنده عالی است راوی عالی است عنایت شهدا عالی است اسم کتاب تنها گریه کن هست ماجرا این هستش که این مادر روی تربیت فرزند خیلی حساسه با دقت تربیت می کنه این فرزندش می ره و به شهادت می رسه سیزده سالگی می ره جبهه و بعد از یکی دو سالم به شهادت می رسه سال شصت و پنج این مادر توی محرم پاش آسیب می بینه با عصا می ره هیئت به پسرش می گه مادر ببین هر سال روز عاشورا من بلند می شدم غذا درست می کردم برای امام حسین علیل شدم تو هم که رفتی توی هیئت خوابش می بره می بینه یک هیئتی از شهدا آمدند جلوی جمعم پسرشه به مادرش می گه مادر چرا نشستی بلند شو می گه پسرم پام درد می کنه نمی تونم واسم دست می کنه تو لباسش یک پارچه ای رو در می آره مثل سربند می گه مادر این رو از امام حسین برای شما گرفتم می بنده به پای مادر مادر از خواب بلند می شه می بینه دستمال به پاش بسته شده پاش خوبه خوب این ماجرا توی قم می پیچه هرکس مریضی داره می آد از این دستمال تبرج می گیره این رو می برن پیش آیت الله گلپایگانی آیت الله گلپایگانی تا این پارچه رو می بینند می فرمایند مادری پارچه رو از کجا آوردی می گه برای چی آقا می فرمایید این پارچه فقط مال بهشته بعد خودشون یک نخی از این پارچه رو می کندن با تربت اصلی که داشتن داخل یک شیشه می ذارن می فرمایند اگر کسی برای شفا آمد فقط از این شیشه بهش بده دیگه از این پارچه نده این امانته دستتون ماجرای مفصلش توی این کتاب هست تنها گریه کن خب این مادر مطالعه بفرمایید چجور فرزندش رو با حساسیت تربیت می کنید