پیتر آوری، از برجستهترین متخصصان تاریخ و ادبیات ایران در جهان و از محققان برجستۀ کمبریج، در کتاب «ایران مدرن» مینویسد:
اصلاحات رضاشاه حرص و طمع نوع جدیدی از افراد را بهنحوی پرورش داده بود که [حاضر بودند] وسایلی را که برای سعادت کل ملت در نظر گرفته شده بود، منحرف و از آنها در جهت پُرکردن جیب خودشان استفاده کنند. شخص شاه که با گذشت زمان، طمع و حرصش به زمین و ثروت بیشتر میشد، سرمشق خوبی برای این افراد بود.
او خود موجب شد دیگرانی که دنبالهرو وی بودند، دربارهاش ضربالمثل «ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم» را به کار ببرند؛ چنانکه این افراد از فساد فزایندۀ حکمفرما بر امور عمومی به سود خود بهره میگرفتند و معیارهای اخلاقی مرسوم را مسخره میپنداشتند. اگر یکی از افراد محافل بالا یا یکی از نزدیکان دیکتاتور [رضاشاه] متهم به فساد میشد، باوجود مجازاتهای سختِ قانونی در این زمینه آدمهای اهل زدوبند و اختلاس بهراحتی میتوانستند از چنگال قانون بگریزند.[۱]