خانواده سلطنتی و اطرافیانشان از کاخهای متعدد، امکانات رفاهی لوکس، و مصالح و لوازم وارداتی بهرهمند بودند که همگی از محل بیتالمال تأمین میشد. در حالی که ولیعهد ۱۴ ساله در ناز و نعمت غرق بود و با هواپیمای شخصی به مدرسه میرفت، همسالان او در فقر شدید به سر میبردند. محمدرضا پهلوی نیز هزینههای هنگفتی را صرف زندگی اشرافی فرزندان و نزدیکان خود میکرد، که این امر نمونهای آشکار از اولویت دادن منافع شخصی بر منافع عمومی و تضاد طبقاتی عمیق در جامعه آن روز بود.
منبع فیش
کتاب سایه روشن- سید محمد حسین راجی – چاپ اول – ص73
بیت المال و محمدرضاپهلوی
خودش و خانوادهاش و اعضای دربارش، هر کدام، کاخ های ییلاقی، قشلاقی، ویلایی در کنار دریا، کاخ خصوصی، کاخ رسمی، مهمانسرا و … داشتند که عموم این کاخها، دارای استخر شنا و سالن سینما و زمینهای بازی تنیس و … بودند و از بهترین مصالح ساختمانی و سنگهای وارداتی ایتالیا و فرانسه ساخته شده بودند و لوازم کاخها نیز از خارج خریداری میشد و با هواپیما به ایران حمل میشد![۱] مثلاً فرزندش، رضا که ولیعهد ناکام بود، در ۱۴ سالگی، کاخ، استخر، اتوموبیل، موتورسیکلت، زمین، هواپیمای اختصاصی، شمشهای طلا، حسابهای انبوه بانکی و سگهای تربیتشدهی گرانقیمت داشت؛[۲]و با هلیکوپتر به مدرسه میرفت؛ در حالی که همسالان او در کورههای آجرپزی خشت میکوبیدند و در زمینهای خاکی با قوطی کمپوت فوتبال بازی میکردند![۳] محمّدرضا پهلوی برای زندگی اشرافی فرزندان و نزدیکانش، هزینههای بسیاری از بیتالمال میکرد؛ مثلاً ۱۲ میلیون تومان برای لابراتور و استخر و سایر تجهیزاتِ مدرسهی پسرش، همایون؛[۴]خرید زمین برای خواهرش، همدمالسّلطنه؛ و حقوق ثابتِ چند میلیون دلاری برای ثریّا، زنی که طلاقش داده بود![۵]