بعد از فوت مرحوم آیتالله بروجردی، همهی فقها و علمای بزرگ قم جلسهی استفتاء داشتند؛ و این یعنی پذیرش مرجعیت، ولی او چنین جلسهای نداشت. یکی از شاگردانش به او پیشنهاد کرد که هر هفته، چند شب، در منزل او، جلسهی مباحثه بر سر مسائل و مشکلات فقهی برگزار شود تا شاگردان در فقه ورزیده شوند. منظورش، همان تشکیل جلسهی استفتاء بود، ولی اسمش را نبرد تا مبادا او قبول نکند. اما او گفت: «منتظر بودم به من بگویی تو دیگر پیر شدهای و مرگت نزدیک شده. به فکر خدا و معاد باش و خودت را اصلاح کن و با نفس امّارهات مبارزه کن. حالا آمدهای به من این حرفها را میزنی! آخر من چه احتیاجی به جلسهی استفتاء دارم؟! اگر کسی گاهی مسألهای بپرسد، خودم جواب میدهم.» [۱] آیتالله خمینی اهل اخلاص بود؛ و نه خوب جلوه دادن خودش نزد مردم!